Monday, January 22, 2018

آغاز و پایان نفتکش سانچی در هاله‌ای از ابهام

آغاز و پایان نفتکش سانچی در هاله‌ای از ابهام



نزدیک به 2هفته از فاجعه آتش گرفتن نفتکش ایرانی موسوم به سانچی در سواحل شرقی چین گذشت. غروب شانزدهم دیماه بود که رسانه‌های چین، برخورد نفت‌کش سانچی متعلق به شرکت ملی نفت ایران با یک کشتی فله بر چینی به‌نام کریستال را به سراسر جهان مخابره کردند.

نفت‌کش سانچی که در تاریخ «۲۵آذرماه» با پرچم پاناما از جزیره خارک حرکت کرده بود قرار بود روز یکشنبه 17دیماه وارد داسان در کره جنوبی شود. این نفتکش با داشتن «۲۷۴متر طول»، «۵۰عرض»، «۲۳متر ارتفاع» و «۱۴مخزن» حمل فرآورده‌های نفتی در ۳۰۰کیلومتری شانگهای در حالی با کشتی فله‌بر چینی برخورد نمود که حامل ۱۳۶هزار تن میعانات گازی معادل حدود یک میلیون بشکه نفت به ارزش 60میلیون دلار بود.

هر چند پس از این تصادف، کشتی فله‌بر چینی توانست با نجات تمامی خدمه‌ و تحمل خسارتی نه چندان جدی، محل را ترک کند اما در نتیجه این حادثه نفتکش سانچی در لحظه آتش گرفت. آتش‌سوزی پس از اصابت کشتی فله‌بر چینی، به مخزن نفت‌کش سانچی رخ داد و تا آنجا گسترش پیدا کرد که پس از چندین مرحله انفجار نهایتاً در روز یکشنبه بیست و چهارم دیماه، کشتی سانچی به‌صورت کامل در آب غرق شد.

گزارشهای اولیه از محل حادثه حکایت از جان باختن تمامی خدمه و کارکنان کشتی سانچی در انفجارهای مهیب و شدید در روز اول حادثه بود. خبرگزاری حکومتی ایلنا 24دیماه 96 تحت عنوان 32خدمه نفتکش ایرانی در همان لحظات اولیه سانحه جان باختند به‌نقل از رئیس سازمان دریانوردی شانگهای چین در این باره نوشت: «‌ همان‌طور که پیش از این نیز گفته بودم تحلیل‌های کارشناسی و بررسی‌های فنی نشان می‌دهد به‌محض وقوع تصادف بین دو کشتی چینی و نفتکش ایرانی، انفجار اولیه به قدری شدید و مهیب بوده است که در همان لحظات اولیه همه ۳۲خدمه کشتی ایرانی جان‌باخته‌اند. اما به‌رغم این پیش‌بینی‌ها و تحلیل‌های نزدیک به واقعیت فنی، عملیات امداد و نجات برای روشن شدن تمام ابعاد حادثه با قوت ادامه خواهد یافت».

در ادامه همین تلاشها بود که نهایتاً گروهی از امدادگران در حالی که شرایط جوی نامناسب و انفجارهای مستمر روی عرشه کشتی هم‌چنان جریان داشت موفق شدند تا ضمن خارج ساختن بقایای دو جسد از سرنشینان کشتی به جعبه سیاه کشتی نیز دست پیدا کنند. به این ترتیب علاوه بر جسد یکی از قربانیان که روزهای اول حادثه توسط امداد گران از آب گرفته شد جسد 2نفر دیگر از قربانیان این حادثه در نتیجه تلاشهای امدادگران پیدا شد که البته به‌دلیل سوختگی شدید قابل شناسایی نبودند و باید هویت آنان را از طریق آزمایش دی.ان.ای مشخص کرد. در مورد پیکر سایر سرنشینان کشتی نیز کارگزاران رژیم به‌صراحت اعتراف کرده‌اند که امکان دستیابی به اجساد سایر سرنشینان کشتی، دیگر امکانپذیر نیست. (خبرگزاری ایلنا 24دیماه 96) 

همین جا باید خاطرنشان کنیم که حکومت آخوندی تا قبل از غرق شدن کشتی در وحشت از خشم و اعتراض خانواده‌های خدمه نفتکش نسبت به بی‌کفایتی کارگزاران دزد و غارتگر رژیم در خاموش کردن آتش و نجات خدمه نفتکش هم‌چنان وعده نجات جان خدمه کشتی را به خانواده‌های آنان می‌داد. همین امر باعث گسترده شدن اعتراض خانواده‌های قربانیان فاجعه شد. در این حال اعتراضات افکار عمومی نیز تا آنجا بالا گرفت که نهایتاً حاکمیت فاسد آخوندی را مجبور ساخت بعد از 7روز برای جلوگیری از اعتراض بیشتر خانواده‌های قربانیان، وزیر کار دولت آخوند روحانی را همراه با گروه نجات و تکاوران نیروی دریایی ارتش به چین اعزام کند. در چنین احوالی بود که نهایتاً خبرگزاری حکومتی ایلنا 24دیماه 96 به‌نقل از وزیر کار رژیم مجبور به اعتراف شد که: «چینی‌ها از همان روز اول به ما گفتند تمامی سرنشینان کشتی فوت کرده‌اند».

نتیجه چنین بی‌لیاقتی و نا کارآمدی متولیان دروغگوی حکومت چپاولگر آخوندی چنان موجی از اعتراضات اجتماعی در شبکه مجازی را بهمراه داشت که سر انجام رسانه‌های حکومتی را وادار نمود این چنین اعتراف کنند: «جان باختن ۳۲تن از ملوانان نفتکش سانچی، سیل عظیمی از سؤالات را از سوی عموم مردم در خصوص چرایی وقوع این فاجعه روانه فضای مجازی کرده است. اما ارائه اطلاعات ناقص و عدم شفاف‌سازی به موقع از سوی مسئولان موجب شده که گمانه‌زنی‌ها‌ در رابطه با حادثه سانچی به انتشار گسترده شایعات منجر شود». (روزنامه دنیای اقتصاد 26دیماه 96) 

در یک نمونه دیگر روزنامه حکومتی جهان صنعت 26دیماه 96 در اعتراف به متولیان دزد و نالایق حکومتی نوشت: «در چند دهه اخیر‌ کشور ما با انواع تصادفات در جاده و هوا روبه‌رو بوده و تلفات جانی و مالی فراوانی هم بر جا‌ نهاده است که به‌خاطر مدیریت ناقص نا‌آگاه و در عین‌حال غیرشفاف در کشور است و بررسی و به قول معروف تحقق و تفحص مطلوب و مستدلی درباره آنها یافت نمی‌شود. نمونه‌هایی از سقوط هوایی و تصادفات جاده‌یی در کشور که اینک با فاجعه‌بارترین سانحه دریایی کشور ادامه یافته‌است... از همان آغاز چینی‌ها طبق معمول دست بالا را گرفتند و با لحنی آمرانه و تهدیدآمیز از ارجح داشتن محیط‌زیست‌شان بر اطفای حریق حرف می‌زدند. از همان آغاز اصل بر این بود که غافلگیری مقامات در مقابله با رویدادهای مخرب طبیعی و غیرطبیعی بار دیگر اثبات شود. مشابه فاجعه پلاسکو که چند روز دیگر سالگرد آن فرا می‌رسد و می‌بینیم که هیچ خبری نشده است انگار نه انگار کلی مال و جان و زندگی خود را از دست داده‌اند».

شایان یادآوری است که تعداد سرنشینان نفتکش ایرانی موسوم به 'سانچی' ۳۲نفر بود که ۲۷نفر از آنها خدمه کشتی محسوب می‌شدند. دو نفر از این خدمه اهل بنگلادش بودند. علاوه بر 27خدمه کشتی، چهار دانشجوی کشتیرانی به همراه همسر یکی از افسران، سایر سرنشینان کشتی سانچی را تشکیل می‌دادند. در این زمینه هم رژیم دجال آخوندی در روزهای اول تعداد سرنشینان کشتی را بدروغ 30نفر اعلام کرد.

ناگفته نماند که کشتی باربری چینی با طول 225متر و 32متر عرض و 76هزارتن وزن، دارای پرچم هنگ گنگ، حامل محموله ۶۴هزار تن غله از آمریکا به مقصد چین بود اما بدون هرگونه خسارت عمده و در حالی‌که تمامی 21خدمه کشتی نجات یافته بودند محل حادثه را ترک کرد.

این سانحه که یکی از بدترین سوانح دریایی و یکی از بزرگترین فجایع زیست محیطی در دهه‌های اخیر را با خود بهمراه داشت در منطقه‌یی از دریای شرقی چین به‌وقوع پیوست که کمتر مورد استفاده کشتی‌های بزرگ بوده است.

خبرگزاری رویترز درباره برخورد این دو کشتی با اشاره به این‌که این برخورد در منطقه‌یی رخ داده است که کمتر مورد استفاده کشتی‌های بزرگ است و بیشتر کشتی‌ها از شرق یا غرب این منطقه عبور می‌کنند اضافه می‌کند: «ترانسپوندرهای این دو کشتی، ۴۸ساعت قبل از سانحه، سیگنالی نفرستاده بودند و به همین دلیل، مسیر دقیق این کشتی‌ها مشخص نیست. هم‌چنانکه مشخص نیست به چه دلیل سیگنالی از این دو کشتی در این مدت دریافت نشده است».

با تمام این اوصاف تا آنجا که به شواهد ظاهری سانحه بر می‌گردد کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند که احتمالاً دماغه کشتی چینی به پهلوی راست نفتکش ایرانی برخورد کرده است. ولی هنوز گزارش رسمی بر اساس اطلاعات جعبه‌های سیاه دو کشتی منتشر نشده است. طبق قانون این جعبه سیاه باید به پاناما، محل ثبت کشتی فرستاده شود اما در حال حاضر به بندر شانگهای در چین منتقل شده‌است.

روزنامه حکومتی مهر 26دیماه ضمن تأیید این موضوع که اطلاعات موجود در این جعبه می‌تواند علت واقعی تصادف و چگونگی برخورد دو کشتی را با هم مشخص کند اضافه کرده است: «جعبه سیاه کشتی حاوی داده‌هایی است که از مهمترین آنها می‌توان به تاریخ و ساعت، موقعیت جغرافیایی، سرعت، درجه حرارت، ارتباطات صوتی، داده‌های رادار، هشدارهای اصلی و هم‌چنین سرعت و جهت باد اشاره می‌کند. بر اساس کنوانسیون سازمان جهانی دریانوردی تمامی کشتی‌ها ملزم به داشتن چنین دستگاههای ثَباتی در خود هستند تا بتوانند داده‌های حسگرهای مختلف کشتی را جمع‌آوری کنند. اطلاعات جعبه سیاه کشتی فقط در دسترس مالک کشتی یا افراد مجاز قرار می‌گیرد».

این در حالی است که بنا‌ به گفته معاون سازمان بنادر و دریانوردی رژیم رمزگشایی از جعبه سیاه نفتکش غرق شده سانچی می‌تواند از یک تا سه ماه زمان ببرد که البته این فاصله زمانی هم‌چون نمونه‌های قبلی مورد استفاده حاکمیت دجال آخوندی برای سرپوش گذاشتن روی دلائل واقعی این حادثه قرار خواهد گرفت.

در میان انبوه ابهامات و تناقضاتی که اذهان عمومی را در این فاجعه اسفناک به خود مشغول نموده است هم‌چنین می‌توان به بیش از پنج بار تغییر نام کشتی در طول 10سال و تعویض پرچم آن و ثبت اسم آن در کشور پاناما اشاره کرد که بیانگر نیات واقعی رژیم غارتگر آخوندی در مورد برنامه‌ها و اهداف رژیم در راستای دور زدن تحریمها بوده است.

سایت حکومتی پاسدار رضایی موسوم به انتخاب 23دیماه تحت عنوان 6سوال مهم و کلیدی در مورد تصادف 130میلیون دلاری سانچی در این باره به صراحت اعتراف کرده و می‌نویسد: «از جمله ابهامات بزرگی که با این رویداد تلخ برای عموم ایرانیان به وجود آمد، نام نفتکش دچار حریق شده و پرچم برافراشته بر فرازش بود که هیچ سنخیتی با کشورمان ندارد. کشتی‌ای که کمتر از ۱۰سال سن دارد، اما «سانچی» پنجمین نامی است که بر آن نهاده شده است. این تغییر نام‌های متوالی در حالی رقم خورده که برخی مدیران از دشواریهای حرکت نفتکش‌های ایرانی در شرایط تحریم و دور زدن تحریم‌ها با شیوه‌هایی مانند ثبت سپید با نام سانچی در پاناما سخن می‌گویند. ادعایی که اگر صحت داشته باشد، با تصادف سانچی به شکل کامل برملا شد و مشت کشورمان را در جهان باز کرد».

پوشش بیمه کشتی نیز یکی دیگر از ابهامات این حادثه اسفناک می‌باشد که از هم اکنون محافل حقوقی بین‌المللی را به خود مشغول کرده است. سایت حکومتی موسوم به اقتصاد آنلاین 26دیماه تحت عنوان جزییات پوشش بیمه‌ای نفتکش سانچی به‌نقل از یکی از کارگزاران دزد حکومتی این چنین می‌نویسد: «۷۰درصد بیمه کشتی ر ا شرکت لویدز نروژ برعهده دارد و ۳۰درصد آن نیز از سوی دو شرکت بیمه داخلی انجام شده است. بیمه شخص ثالث نیز شامل صدمات جانی و آلودگی محیط زیست یا حداکثر پوشش بیمه‌ای از سوی شرکت Steam ship انجام شده است و هیچ‌گونه مشکلی در این زمینه وجود ندارد».

هر چند که کارگزاران رژیم تلاش دارند بدروغ نشان دهند که در این زمینه مشکلی وجود ندارد اما می‌توان به‌خوبی حدس زد که به‌دلیل مسائلی نظیر نگرانی برخی بانکها از تعاملات مالی با رژیم فاسد آخوندی در نتیجه تحریم‌های بانکی، وجود عناصر و ابهامات مختلف در این حادثه، نظیر خود کشتی، محموله نفتی، افراد کشته شده و چندملیتی بودن آنها و نیز مسائل زیست‌محیطی مرتبط با آن، پرداخت خسارات توسط شرکتهای بیمه‌کننده را در عمل با پیچیدگی بسیار زیاد روبه‌رو خواهد کرد.

Saturday, January 6, 2018

سر و ته کرباس نظام ولایت در قیام ایران!

سر و ته کرباس نظام ولایت در قیام ایران!


باندهای غالب و مغلوب نظام ولایت‌فقیه به‌رغم اختلافات زیاد در زمینه‌های مختلف، به‌ویژه در زمینه چپاول اموال مردم و سرکیسه کردن آنها، در یک موضوع با هم وحدت و اتفاق نظر دارند که آن هم حفظ نظام به هرقیمت است.

هردو باند درونی رژیم با شنیدن صدای قیام مردم ایران و شنیدن به صدا در آمدن ناقوس مرگ نظام ولایت، در یک واکنش هماهنگ قیام ایران را به بیگانه نسبت دادند.

قیام‌کنندگان نیز که مهر باطل شد را به تمامیت نظام ولایت‌فقیه زده‌اند، در جواب هردو باند پایان کار ماجرای ”اصطلاح طلبی“ و ”اصولگرایی“ را نیز اعلام کردند، زیرا از نظر مردم این باندها سروته کرباس نظام ولایت هستند.

این واقعیتی است که مهره‌های رژیم نیز خود به آن معترفند.

صادق زیباکلام یکی از ایادی باند روحانی صراحتاً می‌گوید: ”مردم از اصلاح‌طلبان عبور کره اند“

وی با اشاره به نشست وزارت کشور روحانی با دسته‌جات و باندهای رژیم مبنی برموضعگیری علیه قیام‌کنندگان ضمن اعتراف به بی‌اعتنایی مردم نسبت به این باندها و مواضع ضد‌مردمی آنها می‌گوید: «فایده‌ای ندارد، احزاب اصول‌گرا که نزد مردم اعتباری ندارند، احزاب اصلاح‌طلب نیز اعتبار خودشان را از دست دادند بنابراین، این‌که احزاب بخواهند بگویند مردم چه کار کنید چه کار نکنید کسی به حرف آنها گوش نمی‌دهد». (روزنامه حکومتی افتاب یزد 14دی 96) 

روزنامه جهان صنعت 14دی 96 وابسته به باند روحانی به صحنه آمدن آخوند محمد خاتمی رئیس‌جمهور اسبق و مجمع روحانیان مبارز رژیم را برای زدن چوب زیر بغل نظام به سخره گرفته و به شکست اقدام اخیر این باند برای نجات نظام ولایت اذعان کرده است: «ما اصلاح‌طلبان مقیم ایران، حوادث و ناآرامی‌های روزهای اخیر را با آغوش باز محکوم می‌کنیم از این کسانی که آرامش جامعه را به هم می‌ریزند شکایت می‌کنیم. باز اگر این کارها را در راستای به قدرت رسیدن ما می‌کردند یک چیزی ولی در این تجمعات هیچ شعاری به نفع ما داده نمی‌شود لذا مگر دیوانه‌ایم که از آنها حمایت کنیم. نه‌تنها حمایت نمی‌کنیم بلکه حاضریم به نیروهای یگان ویژه ملحق شویم و این اغتشاشگران را دستگیر ولی با احترام آنها را به بازداشتگاه منتقل کنیم زیرا اصلاح‌طلبی از خشونت بیزار است! و... با تشکر مجمع روحانیان مبارز».

همین روزنامه در مقاله‌ای دیگر با طرح این سؤال که چرا چهره‌های به‌اصطلاح طلب نیز به‌رغم ادعای حمایت از ”خواستهای مدنی و سیاسی“ و به‌اصطلاح ”دفاع از حقوق شهروندی“ و... اما اکنون رویکردشان را نسبت به این مردم تغییر داده‌اند.

نویسنده مقاله این روزنامه حکومتی البته به صراحت این تغییر را بارز نمی‌کند، اما واقعیت این است که رویکرد آنها در محکومیت قیام ایران و خواستشان برای سرکوب این قیام به خوبیی آشکار می‌کند که صحبت از حقوق مدتی و شهروندی چیزی بیش از یک شیادی کامل در جهت منافع باندی آنها نبوده است.

واقعیت این است که، اصلاح‌طلبان کذایی به‌رغم نق زدنها و غرولندهای صد من یک غاز در شرایط عادی، در مقاطع حساس حیات ننگین نظام ولایت‌فقیه و بر سر بزنگاهها زیر قبای ولایت را رها نمی‌کنند و کاملاً هم کاسه باند رقیب می‌شوند.

بنابراین دار و دسته مجمع روحانیان مبارز وابسته به این باند و رئیس آن آخوند محمد خاتمی شیاد که سالیان بود خفقان گرفته بودند، پس از شعله ورشدن آتش قیام، یک‌باره سراز لانه بیرون کرده و قیام را تخطئه کرده و مجدداً به کاسه لیسی ولی‌فقیه ارتجاع پرداختند.